گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
کفن میّت






مسئله 181 هر میّت مسلمانی را واجب است کفن کردن به سه پارچه، یعنی لنگ و پیراهن و سرتاسري، و لنگ باید اطراف بدن را
از ناف تا زانو بپوشاند و بهتر است که از سینه تا قدم را بگیرد. و پیراهن باید از سرشانه تا نصف ساق را از هر دو طرف بپوشاند و
بهتر آن است که تا روي پا برسد، و سرتاسري باید تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است که آن قدر بلند باشد که بشود از طرف سر
و پاها آن را بست و به قدري پهن باشد که یک طرف آن را روي طرف دیگر بیاندازند، و احتیاط آن است که زیادتر از مقدار
واجب را از سهم وارث صغیر بر ندارند. مسئله 182 کفن زوجه بر زوج است با شرایطی که بر کتب مفصله مذکور است و کفن
واجب النفقه بر منفق نیست، مگر در وقتی که مال نداشته باشد که احتیاط غیر لازم آن است که منفق کفن او را بدهد و نگذارد
برهنه دفن شود.
حنوط
مسئله 183 واجب است گذاردن مقداري از کافور پاك و مباح در پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ
پاهاي میّت بعد از آنکه او را غسل دادند و پیش از آنکه کفن کنند یا بعد از کفن کردن و این عمل را حنوط گویند، و لازم است
که کافور سائیده و تازه باشد، و بهتر آن است که قدري از کافور را روي بینی میّت بگذارند و نیز کافور را با دست بر جاهایی که
گفته شد بگذارند ;و اگر میّت محرم باشد و پیش از تمام کردن طواف مرده باشد جایز نیست او را حنوط نمایند. مسئله 184 در
مالیدن کافور به مواضع ذکر شده ترتیب لازم نیست، و مستحب است گذاردن دو چوب تر و تازه در قبر همراه میّت.
نماز میّت
مسئله 185 واجب است خواندن نماز بر میّت هر مسلمانی و بر اطفال مسلمین اگر شش سال داشته باشند، و مستحب است نماز بر
بچه مسلمان اگر از شش سال کمتر داشته باشد هرچند در موقع تولد بمیرد به شرط آنکه زنده متولّد شود. مسئله 186 در صحّت
نماز شرط است که از ولی اجازه بگیرند و آن را بعد از غسل و کفن و حنوط به جا آورند، و هرگاه غسل یا تیمّم یا کفن یا حنوط
ممکن نباشد نماز ساقط نمی شود. مسئله 187 نماز میّت پنج تکبیر دارد و کفایت می کند که بعد از نیّت و معیّن کردن، میّت
الهم » 3 - الله اکبر « الهم صلی علی محمد و آل محمد » 2 - الله اکبر « اشهد ان لااله الاالله و ان محمداً رسول الله » بگوید: 1 - الله اکبر
بگوید. 5 - الله اکبر. مسئله 188 در نماز « لهذه المیّت » و اگز زن باشد « الهم اغفر لهذا المیّت » 4 - الله اکبر « اغفر للمؤمنین والمؤمنات
میّت وضوء و غسل لازم نیست و همچنین مباح بودن لباس نمازگذار و ستر عورت نمازگذار لازم نیست.
دفن میّت
مسئله 189 دفن میّت عبارت است از پنهان ساختن او در زمین به طوري که جسدش محفوظ باشد از درندگان که نتوانند آسیب و



صفحه 153 از 199
ضرري به او برسانند و بوي او باعث اذیت مردم نشود. مسئله 190 واجب است میّت را رو به قبله دفن کنند به طوري که پهلوي
راست او بر زمین باشد. مسئله 191 مکروه است دفن دو میّت در یک قبر، و فرش کردن قبر به آجر و سنگ و مانند آنها مگر آنکه
رطوبت داشته باشد، و مکروه است پدر در قبر فرزند وارد شود.
نبش قبر
مسئله 192 حرام است که قبر مسلمان را اگر چه طفل یا دیوانه باشد نبش نمایند یعنی بشکافند مگر آنکه بدانند بدنش پوسیده و
خاك شده است و نیز حرام است که قبر شهداء و علماء و امامزادگان و صلحا را نبش نمایند اگر چه مدّت ها و سال هاي بسیار بر
آن گذشته باشد. مسئله 193 شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اول - اگر میّت در مکان غصبی یا با کفن غصبی دفن شده
باشد و مالک راضی به باقی ماندن نباشد و یا با او چیز غصبی دفن شده باشد که در این صورت نبش واجب است. دوم - واجب
است نبش قبر اگر میّت را بدون غسل و کفن دفن کنند یا معلوم شود که غسل او باطل بوده و یا کفن او به طور شرعی نبوده، یا اگر
میّت را رو به قبله در قبر نگذاشته باشند. مگر آنکه به نبش قبر هتک و بی احترامی میّت شود. و اگر میّت بدون نماز دفن شود نبش
قبر جایز نیست بلکه باید نماز را به قبرش بخوانند. سوم - آنکه اثبات حقی از حقوق ممکن نباشد مگر به دیدن میّت که در آن
صورت نبش جایز است بلکه در بعض صورت ها واجب است. چهارم - واجب است نبش اگر میّت را در محلی دفن کرده باشند
که بی احترامی به او باشد مثل قبرستان کفار. پنجم - براي نقل میّت به یکی از مشاهد مشرفه و اماکن معظمه اگر وصیت کرده باشد
به نقل که در این صورت نیز واجب است و اگر وصیّت نکرده باشد جایز است ولی بهتر آن است که احتیاط کنند. ششم - آنکه
مطلب مهمی که شرعاً اهمیت آن از نبش قبر بیشتر باشد بر آن متوقف باشد مثل آنکه بخواهند بچه زنده را از شکم مادرش که
دفنش کرده اند بیرون آورند که در این صورت هم واجب است. هفتم - آنکه بترسند بدن میّت را درنده بیرون آورد یا سیل یا
دشمنی ببرد. هشتم - آنکه قسمتی از بدن میّت که از او جدا شده دفن نشده باشد ولی احتیاط لازم آن است که آن را طوري دفن
کنند که بدن میّت ظاهر نشود.
غسل هاي مستحبی
مسئله 194 غسل هاي مستحبی بسیار است. یکی از آنها غسل جمعه است و درباره آن تأکید و تشویق بسیار شده است و وقت آن
از طلوع صبح جمعه است تا ظهر و بعدازظهر قصد اداء و قضاء ننماید و به قصد قربت به جا آورد و اگر غسل جمعه از او فوت شود
در روز شنبه از صبح تا غروب قضاي آن را می توان به جا آورد. مسئله 195 مستحب است غسل عید فطر و اضحی و عرفه و غدیر
و اول رجب و مبعث و غسل شب هاي طاق ماه مبارك رمضان و شب هاي دهه آخر آن و غسل زیارت و غسل دخول حرم و دخول
مکه و دخول خانه و غیر آنها که در کتب مفصله ذکر شده. مسئله 196 انسان می تواند با غسل مستحبی کاري که مانند نماز وضوء
لازم دارد انجام دهد به شرطی که استحباب آن ثابت باشد مثل غسل جمعه.
احکام تیمّم
مسئله 197 کسی که قادر بر استعمال آب نیست براي وضوء یا غسل باید تیمّم نماید و آن بر چند قسم است: اول - آنکه به قدر
کافی از براي وضوء و غسل آب نیابد. دوم - آنکه آب باشد و از جهت مانعی دسترسی به آن نداشته باشد. سوم - آنکه استعمال
آب ضرر داشته باشد بر جان یا صحت او ولو به اینکه علاج مرضش دشوار شود و به احتمال ضرر اگر ترس براي او پیدا شود باید
تیمّم کند، و اگر آب گرم براي او ضرر ندارد باید با آن وضوء یا غسل به جا آورد و تیمّم او صحیح نیست. چهارم - آنکه تهیه آب



صفحه 154 از 199
یا استعمال آن حرج و مشقّت داشته باشد. پنجم - آنکه بترسد بر خود و یا یکی از بستگانش از تشنگی و تلف یا مریض شدن یا
حرج و مشقتی را که عادتاً تحمل آن نمی شود، همچنین است خوف بر هلاکت نفس محترمه و خوف بر تلف حیوانی که مال خود
او است. ششم - موردي که صرف آب در واجبی مهمتر از وضوء و غسل پیش آید که در این صورت باید تیمّم کند مثل آنکه بدن
یا لباس او نجس باشد و آب به قدري کم دارد که نمی تواند وضوء یا غسل را به جا آورد و هم لباس و بدن را بشوید پس در این
صورت باید لباس یا بدن را بشوید و تیمّم کند مگر آنکه چیزي که بر آن تیمّم جایز باشد نداشته باشد که در این فرض باید با آن
آب وضوء یا غسل به جا آورد. هفتم - آنکه وقت تنگ باشد که غسل یا وضوء موجب فوت تمام وقت نماز یا بعض آن بشود.
مسئله 198 کسی که تکلیف او براي تنگی وقت تیمّم است اگر وضوء یا غسل به جا آورد و نماز را خارج وقت بخواند صحیح
است. هشتم - آنکه استعمال آب براي وجود مانع شرعی ممکن نباشد مثل آنکه آب در ظرف طلا یا نقره یا در ظرف غصبی باشد.
چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است
مسئله 199 تیمّم بر روي زمین جایز است، چه خاك باشد، چه ریگ و چه کلوخ و چه سنگ و چه غیر اینها اگرچه سنگ گچ یا
آهک باشد پیش از پختن و یا بعد از پختن. چنانچه جایز است تیمّم بر گل پخته شده مثل آجر و کوزه. و جایز نیست تیمّم بر معادن
مثل معدن طلا و نقره و نمک و عقیق. مسئله 200 در تیمّم چهار چیز واجب است: 1 - نیّت. 2 - زدن کف هر دو دست را با هم به
چیزي که تیمّم بر آن جایز است. 3 - کف هر دو دست را به تمام پیشانی از محل روئیدن موي سر تا ابروها و بالاي بینی بکشد و
احتیاط واجب آن است که به ابروها هم بکشد. 4 - کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف
دست راست به تمام پشت دست چپ. و در تیمّم بدل از غسل بهتر آن است که احتیاطاً یک مرتبه دیگر دست ها را بر زمین بزند و
پشت دست ها را مسح کند بلکه در بدل از وضوء هم این احتیاط خوب است. نماز نمازهاي واجب یومیه پنج است: اول - نماز
ظهر چهار رکعت. دوم - نماز عصر چهار رکعت. سوم - نماز مغرب سه رکعت. چهارم - نماز عشاء چهار رکعت. پنجم - نماز
صبح دو رکعت، ولی در سفر نمازهاي چهار رکعتی یعنی ظهر و عصر و عشاء را باید با شرایطی که ان شاءالله گفته خواهد شد دو
رکعت خواند. مسئله 201 نماز جمعه از نمازهاي یومیه و دو رکعت است و در عصر پیغمبر(ص) و حضور ائمه(ع) با اجتماع
شرایطی واجب عینی است که با اداي آن نماز ظهر جمعه ساقط می شود. ولی در عصر غیبت امام(ع) که زمان ما است اگر شرایط
آن فراهم شد به عنوان رجاء و احتیاط به جا آورد نیکو است ولی نمی توان به آن اکتفا کرد و باید نماز ظهر را هم بخواند که یقین
به برائت ذمه حاصل شود.
اوقات نماز
مسئله 202 وقت نماز ظهر و عصر از اول ظهر است تا غروب آفتاب و ظهر در بیشتر شهرها شناخته می شود به زیاد شدن سایه
شاخص بعد از آنکه به واسطه بالا آمدن آفتاب سایه به آخرین درجه کمی برسد، و در بعض شهرها مثل مکه در بعضی روزها
شناخته می شود به سایه افکندن شاخص بعد از آنکه تمام سایه شاخص از میان برود. مسئله 203 وقت نماز مغرب و عشاء از اول
غروب آفتاب است تا نصف شب ولی براي کسی که به واسطه اضطرار تا نصف شب این دو نماز را نخواند مثل آنکه او را، خواب
ربوده باشد، یا فراموش کرده باشد، یا آنکه زن حائض بعد از نصف شب پاك شود وقت آنها تا طلوع صبح طولانی است. و کسی
که عمداً نماز مغرب و عشاء را تأخیر بیاندازد و تا نصف شب نخواند معصیت کرده و باید نیّت قضاء کند ولو قبل از طلوع صبح
بخواند. مسئله 204 مغرب موقعی است که خورشید غروب کند و نصف شب موقعی است که ستاره هایی که در اول غروب طلوع
می نماید از دائره نصف النهار به طرف مغرب میل کنند که بنابراین نصف شب نصف از اول غروب آفتاب تا طلوع فجر است نه تا



صفحه 155 از 199
طلوع صبح. مسئله 205 اول وقت نماز صبح موقعی است که فجر صادق طلوع کند و آخر آن موقع طلوع آفتاب است. نزدیک
طلوع صبح در طرف مشرق سفیدي ظاهر می شود و به بالا مثل دم گرگ و آن را فجر کاذب می نامند وقتی آن سفیدي در افق
پهن و گسترده شد صبح است و آن را فجر صادق گویند. مسئله 206 نماز پیش از وقت جایز نیست و باید در موقع شروع به نماز یا
علم به داخل شدن وقت داشته باشد و یا یک نفر شخص مورد اطمینان و وقت شناس به آن شهادت دهد و یا کسی که موثق و وقت
شناس است اذان بگوید و اگر با شک در وقت بدون شاهد یا اذان موثق عارف به وقت نماز بخواند باطل است مگر آنکه معلوم
شود تمام آن در وقت واقع شده و قصد قربت هم از او به جا آمده باشد. مسئله 207 اگر نتواند به واسطه مانعی مثل ابر یا گرد و
غبار و یا کوري و یا در زندان بودن وقت را احراز کند لازم است که صبر کند تا یقین به وقت پیدا کند.
قبله
خانه کعبه معظمه و زمینی که خانه کعبه در آن قرار دارد تا تخوم ارض و فضاي بالاي خانه کعبه تا عنان آسمان قبله است. مسئله
208 باید نماز را رو به قبله بخوانند و اگر از خانه کعبه دور هستند باید به طوري بایستند که بگویند رو به قبله نماز می خوانند و
باید نمازگذار پیش از شروع به نماز اگر ممکن است علم پیدا کند به قبله و اگر یک نفر موثق هم شهادت دهد و مستند شهادت او
امور حسیه باشد کافی است اگرچه یقین پیدا نکند و شهادت از روي حدس کافی نیست. و چنانچه هیچ یک ممکن نشد باید به
مظنه و گمانی که از، محراب مساجد مسلمانان و قبرهایشان، یا از قول اهل خبره و قواعد هیئت یا از راه هاي دیگر حاصل می شود
عمل کند. مسئله 209 اگر تحصیل ظن به قبله ممکن نشد و یک نماز به هر طرفی که می خواهد بخواند، کافی است.
ستر و ساتر
واجب است بر مرد که در حال نماز چه نگاه کننده باشد و چه نباشد عورتین خود را بپوشاند، و واجب است طوري آن را بپوشاند
که رنگ آن دیده نشود، و پوشانیدن حجم آن واجب نیست. مسئله 210 واجب است بر زن که در حال نماز تمام بدن خود را
بپوشاند حتی سر و موي خود هرچند که نامحرمی نباشد. مگر صورت و کف دست ها تا بند و پاها تا بند متصل به ساق که لازم
نیست پوشانیدن آنها به جهت نماز، ولی براي آنکه یقین کند مقدار لازم را پوشانیده باید مقداري از اطراف صورت و قدري پایین
تر از بند دست و پاها را هم بپوشاند.
لباس نمازگذار
لباس نمازگذار چند شرط دارد: اول - باید پاك باشد چه لباسی که با آن عورتش را پوشانیده و چه لباس دیگر. مسئله 211 هرگاه
نمازگذار لباس یا بدنش نجس شده باشد و نفهمیده با آن نماز خواند و بعد از نماز فهمید، نمازش صحیح است، لکن اگر با علم به
نجاست فراموش کرد و با آن نماز خواند نمازش باطل است. مسئله 212 اگر غیر از لباس نجس لباس دیگر نداشته باشد و بیرون
آوردن آن از بدن به واسطه سرما یا جهت دیگر ممکن نباشد باید با همان لباس نماز بخواند و نمازش صحیح است، و اگر بیرون
آوردنش ممکن باشد باید لباس را بیرون آورده برهنه نماز بخواند. دوم - از شرایط لباس نمازگذار این است که لباسی که عورت
را با آن می پوشاند مباح باشد یعنی غصبی نباشد و اما لباسی که عورت را با آن نپوشانده ولو پوشیده باشد. مباح بودن آن شرط
صحّت نماز نیست. مسئله 213 اگر لباس را به عین مالی که خمس یا زکات به آن تعلّق گرفته خریده باشد و خمس و زکات آن را
نداده نماز خواندن در آن باطل است. مگر آنکه بنا داشته باشد خمس یا زکات را از اموال دیگرش بدهد و با قصد منتقل نموده
باشد او را بذمۀ که در این صورت نماز صحیح است. سوم - از شرایط لباس نمازگذار این است که از اجزاء مردار یعنی حیوان مرده



صفحه 156 از 199
نباشد چه آنکه مردار حیوان حلال گوشت یا حرام گوشت باشد. مسئله 214 اگر در لباسی شک داشته باشد که اجزاء حیوان مرده
است یا نه می تواند با آن نماز بخواند. چهارم - از شرایط لباس نمازگذار این است که از اجزاي حیوان حرام گوشت نباشد. اگرچه
آن را تزکیه کرده باشند یا از زنده باشد، پس نماز خواندن در پوست و گوشت و استخوان و مو و پشم و پر و کرك حیوان حرام
گوشت جایز نیست حتی اگر یک تار موي حیوان حرام گوشت به لباس و بدن نمازگذار باشد نمازش باطل است، و فرقی نیست
میان حیوان حرام گوشت که خون جهنده داشته باشد یا نداشته باشد. مسئله 215 اگر شک داشته باشد که لباسی مثل ماهوت از
اجزاء حلال گوشت یا حرام گوشت است یا از اجزاء حیوان حرام گوشت یا غیر حیوان است نماز خواندن در آن لباس صحیح
است. پنجم - از شرایط لباس نمازگذار این است که اگر نمازگذار مرد است لباس او طلاباف نباشد چه همه آن را از طلا بافته
باشند یا آنکه مخلوط باشد. و پوشیدن لباس طلاباف و انگشتر طلا به دست کردن یا زنجیر طلا به سینه آویختن اگرچه در حال نماز
هم نباشد بر مرد حرام است. ششم - از شرایط لباس نمازگذار این است که اگر نمازگذار مرد است لباس او ابریشم خالص نباشد
چه آنکه ساتر عورت او باشد یا نباشد و چه آنکه لباس دیگر غیر آن داشته باشد یا نداشته باشد. ولی نماز در چیزهایی که ساتر
نیست مثل بند شلوار یا عرقچین و کلاهی که ابریشم خالص باشد مانعی ندارد. مسئله 216 در چند مورد نمازگذار می تواند با بدن
و لباس نجس نماز بخواند: اول - آنکه زخم و جراحت یا دمل داشته باشد که با خون آنها نماز صحیح است و همچنین با خون
بواسیر و خون زخم و جراحت باطنی به شرط آنکه عوض کردن لباس یا تطهیر آن مشقّت داشته باشد، و در خون زخم و جراحت
ظاهري مشقّت مذکور معتبر نیست. دوم - آنکه خون کمتر از درهم باشد به شرط آنکه خون حیض و خون نجس العین مثل سگ و
خوك یا خون میته یا خون حیوان حرام گوشت نباشد و بنا بر احتیاط لازم خون نفاس و استحاضه نباشد. سوم - نماز خواندن در
مثل کلاه و عرقچین و جوراب نجس و هر چه به تنهایی ساتر عورت نباشد و همچنین انگشتر و گوشواره و مانند آنها اگر نجس
باشد صحیح است. چهارم - لباس زنی است که مادر و پرستار طفل کوچکی باشد و لباس به پول بچه نجس شده باشد و به غیر از
یک لباس نداشته باشد یا اگر بیشتر دارد ناچار به پوشیدن لباس نجس باشد به شرط آنکه هر روز یک مرتبه آن را بشوید، و بهتر
این است که در اواخر روز بشوید که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را پس از شستن لباس بخواند.
مکان نمازگذار